مبانی نظری و پیشینه پژوهش خشم و کنترل خشم دارای 26 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش
فهرست مطالب
خشم و کنترل خشم
فیزیولوژی خشم
روشهای زیان آور کنترل خشم
فرونشانی
واپس رانی
ابراز
دیدگاه های مختلف درباره خشم
دیدگاه رشدی
دیدگاه ذاتی بودن پرخاشگری
فنون مدیریت خشم
فنون شناختی
فنون رفتاری
فنون بین فردی
پیشینه پژوهش
منابع
بخشی از متن
تعاریف و مبانی
خشم و عصبانیت احساسی است که میزان آن را تحریک خفیف و احساس رنجش تا خشمی شدید و جنون آور در نوسان است. خشم احساسی است که همه آن را به خوبی می شناسند و در کل واکنشی طبیعی به ناکامی و بدرفتاری محسوب می شود و همه ما ناگزیریم در طول زندگی با موقعیت هایی روبرو شویم که ما را خشمگین می کنند ویژگی خشم این است که در عین حالی که جزیی از زندگی است می تواند ما را از رسیدن به هدف هایمان بازدارد.
پیشینه تحقیقات
صالحی، مظاهری و ملازاده (1389) در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر عزت نفس و پرخاشگری نوجوانان بزهکار پرداختند. نتایج نشان داد افزایش عزت نفس پس از آموزش افزایش عزت نفس در گروه آزمایش معنادار بود. همچنین در این پژوهش ارتباط منفی بین عزت نفس و پرخاشگری نیز تایید شد.
مبانی نظری نشاط اجتماعی دارای 40 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
کیفیت زندگی
تعاریف مرتبط با شادی و نشاط اجتماعی
شاد زیستن چیست؟
تاثیرات شادی بر روابط اجتماعی
صفات مرتبط با شادمانی
مشترکات نوع شخصیتی درونگرا
مشترکات نوع شخصیتی برونگرا
شادی و اوقات فراغت
جایگاه شادی در قرآن
نشاط اجتماعی چیست؟
نشاط اجتماعی از دیدگاه انسان شناسی
نظریات مربوط به نشاط اجتماعی
- نظریات روان شناختی
- دیدگاه آلپورت
دیدگاه سلیگمن
-دیدگاه اریک فروم
- دیدگاه زیگموند فروید
- دیدگاه مزلو
- دیدگاه کارل راجرز
- نظریات جامعه شناختی
- دیدگاه تامسون
- دیدگاه دارلینگ و استینبرگ
- دیدگاه تدگار
-دیدگاه لایارد
- دیدگاه همبستگی اجتماعی دورکیم
- دیدگاه زیمل
- دیدگاه بلومر
- دیدگاه ساخت کنش اجتماعی پاسونز
- دیدگاه از خود بیگانگی کارل مارکس
- دیدگاه کمپل
- دیدگاه ماکس وبر
- دیدگاه الگوی دینداری گلاک و استارک
- دیدگاه جان مارشال ریو
- دیدگاه مقبولیت اجتماعی آلدرو اسمیت
منابع
منابع انگلیسی
کیفیت زندگی
امروزه کیفیت زندگی به عنوان عنصری کلیدی در سیاست گذاری و بررسی سیاست های حوزه عمومی مورد بحث قرار می گیرد. کیفیت زندگی را می توان در دو سطح خرد(فردی-ذهنی) و کلان(اجتماعی- عینی) تعریف کرد. سطح خرد شاخص هایی نظیر ادراکات کیفیت زندگی، تجارب و ارزش های فرد و معرف های مرتبط مانند رفاه، خوشبختی و رضایت از زندگی را شامل می شود. و در سطح کلان شامل: درآمد، اشتغال، مسکن، آموزش و پرورش و سایر شرایط زندگی و محیط است. در رویکردهای عملی، کیفیت زندگی به عنوان یک مفهوم کلی تعریف می شود که تمام ابعاد زیستی شامل: رضایت مادی، نیازهای حیاتی، به علاوه جنبه های انتقالی زندگی نظیر؛ توسعه فردی، خودشناسی و بهداشت اکوسیستم را پوشش می دهد."بن چین لیو(1976)" سه رویکرد را در بررسی مفهوم کیفیت زندگی ارائه می دهد؛ 1) تعریف کیفیت زندگی بر اساس عناصر تشکیل دهنده آن مانند شادکامی، رضایت مندی، ثروت، سبک زندگی و...2) تعریف کیفیت زندگی از طریق بکارگیری شاخص های عینی و ذهنی اجتماعی مانند تولید ناخالص داخلی، بهداشت، شاخص رفاه، آموزش و...3) تعریف کیفیت زندگی بر اساس تعیین متغیرها یا عوامل موثر بر کیفیت زندگی و توجه به زمینه ها و شرایطی که در آن، سطح کیفیت زندگی تعریف می شود. همچنین در آثار مربوط به لیو موسوم به"شاخص های کیفیت زندگی"در مناطق مرکزی ایالات متحده چنین عنوان شده که تعداد تعریف های کیفیت زندگی متناسب با تعداد آدم ها است ولی چنان چه فردی تقریبا رایج ترین تعریف های مورد استفاده را رسیدگی نماید در می یابد که همه آن ها تا حد زیادی شبیه هم هستند. در واقع وی چنین اظهار می کند که کیفیت زندگی اسم جدیدی به جای اصطلاحات قدیمی آسایش عمومی و رفاه اجتماعی است.
"کاتر(1985)"نیز کیفیت زندگی را به مثابه رضایت فرد از زندگی و محیط پیرامونی تعریف می کند که نیازها، خواست ها، ترجیحات سبک زندگی و سایر عوامل ملموس و غیر ملموسی را که بر بهزیستی همه جانبه فرد تاثیر دارند دربر می گیرد(غفاری، امیدی، 1387: 5-3).
سرآغاز پژوهش های مربوط به کیفیت زندگی که هم زمان با عصر شکوفایی دانش و تفکر بشری بود با این تفکر نمو یافت که هدف زندگی خدمت به سلاطین تعریف نمی شد بلکه هدف از زندگی خود زندگی قلمداد گردیده به همین دلیل مقوله خودشکوفایی و شادی انسان نیز، ارزشمند تلقی شد و جامعه به عنوان ابزاری برای فراهم سازی زندگی خوب و شاد برای شهروندان محسوب گردید(مرادی، 1384: 14).
اولین مطالعه در مورد شادمانی در سال 1912 میلادی در بین دانش آموزان انگلیسی انجام شد. در سال های بعد از آن چند مطالعه دیگر در آمریکا در مورد سطح لذت دانش آموزان انجام گرفت ولی مطالعات مربوط به شادمانی به دلیل جنگ های اول و دوم جهانی به دست فراموشی سپرده شد. بعد از جنگ جهانی دوم مطالعات مجددا آغاز شد و در سال های اخیر به شدت افزایش یافته است و در برخی از کشورهای دنیا شادمانی به عنوان یکی از ملاک های کیفیت زندگی است. بنابراین سالانه میزان شادمانی مردم اندازه گیری می شود(عابدی، 1383: 8).
در دهه 1960 سازمان های نظر سنجی آمریکا، پرسشی را راجع به شادی و رضایت از زندگی شروع کردند و این کار منجر به تعدادی کار کلاسیک اولیه شد: کانتریل(1965) الگوی دغدغه های انسان، که یک پیمایش بین اللملی با حجم نمونه 23875 نفری را به انجام رساند.
در سال 1966 ویلسون بازبینی ادبیات مربوط به شادی را در بولتن روان شناختی منتشر کرد. کمپل، کانورس و راجرز(1967) کیفیت زندگی آمریکایی را در مرکز پژوهش زمینه یابی در دانشگاه میشیگان مورد بررسی قرار دادند. برادبورن(1969) ساختار سلامت روان شناختی که از پیمایش نورک استفاده کرده بود را مورد بررسی قرار داد. مجله پژوهش شاخص های اجتماعی(1974) در شروع کار خود مطالب زیادی راجع به شادی منتشر کرد. مجله شخصیت و مجله تفاوت های فردی، شمار زیادی از مقالات مربوط به تفاوت های فردی در شادی را منتشر کرد.
تستا و سیمونسون(1996) نیز کیفیت زندگی را در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی مورد مطالعه قرار داده اند و آن را معطوف به تجارب، اعتقادات، انتظارات و ادراک فرد می دانند و در سال 1984 داینر همین کار را انجام داد که در سال 1999 روزآمد شد. مجلات روان شناختی نظیر مجله شخصیت و روان شناسی اجتماعی نیز شروع به منتشر نمودن مقالات مربوط به شادی کردند. در سال 1999 وینهوون کتاب سه جلدی "همبسته های شادی"را که در آن 630 زمینه یابی عمده در سراسر جهان را دوباره تجزیه و تحلیل کرده بود، پدید آورد. وی با بررسی ادبیات پژوهش های مربوط به شادی معتقد است از سال 1911 تا 1975 تعداد 245 پژوهش تجربی در مورد شادی انجام شده است(آگاریل، 1383: 22).
مبانی نظری پردازش شناختی همراه پرسشنامه دارای 27 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش
پردازش شناختی
2-9-1- ایده های کلیدی در روان شناسی و پردازش شناختی
2-9-2- حافظه
پردازش اطلاعات
تصویر2-1: مدل پردازش اطلاعات
2-9-4- سرعت پردازش
-پیشینه مربوط به پردازش شناختی
منابع فارسی
منابع لاتین
پرسشنامه
پردازش شناختی
علوم شناختی از بدو شکل گیری، شاهد رشد چشمگیری بوده است تا آنجا که هم اینک گرایش غالب را در روانشناسی عمومی تشکیل می دهد. همچنین رویکردهای شناختی در حوزه های مختلف علمی به ایجاد عناوینی همچون روانشناسی شناختی، هوش مصنوعی، زبانشناسی، عصب شناسی مردم شناسی و فلسفه ذهن انجامیده است. ادبیات علمی و نیز روند تشکیل دپارتمان های علوم شناختی در دانشگاه های معتبر در حال گسترش است. علوم شناختی از دیدگاه های مختلف قابل تعریف است؛ از دیدگاه محاسباتی، علوم شناختی به طور صریح و ضمنی کارکردهای ذهن را به عنوان محاسبات در نظر می گیرد (کریک ، 2004؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389). اما از دیدگاه بالینی، جمع بندی علوم شناختی در چارچوب محاسباتی چندان کاربرد ندارد. اما از این دیدگاه، جمع بندی مناسب آن است که ضمن جامعیت، از اختصاصی بودن نیز برخوردار باشد، یعنی تمایزی با رویکردهای غیرشناختی که متخصصین بالینی با آنها آشنا می باشند صورت بگیرد. احتمالاً بهترین جمع بندی آن است که مدل های اختصاصی ذهن در علوم شناختی را به کار گیرد. دانشمندان شناختی به ساختارها و فرایندهای شناختی و بازنمایی آنها و همچنین معادل های فیزیکی این ساختارها و فرایندها می پردازند (اِدِلمن و گالی ، 2001؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389).
بدین ترتیب مدل های محاسباتی یا شناختی از الگوهای نمادین یا قاعده مدار که شناخت در انسان را علم جهانشمول «بازنمایی ها» می پندارد تا طیفی از رویکردهای محیط گرایانه که بر تعلق ذهن به محیط تاکید دارد (نیسر و ینوگراد ، 1988) تا پارادایم پیوندگرایی که شناخت را برخاسته از شبکه های عصبی یا سیستم های پردازش موازی می داند (روملهات و مک کله لند ، 1986) طیفی را در بر می گیرد. عوامل مختلفی همچون ناکامی های رفتارگرایی، ظهور ماشین های محاسباتی و پیشرفت های قابل توجه نظری به شکل گیری روان شناسی شناختی کمک نموده است.
روان شناسی شناختی با نحوه کسب اطلاعات از جهان، شیوه بازنمایی این اطلاعات وتبدیل آن به دانش، نحوه ذخیره آن و شیوه استفاده از آن برای جهت دهی به توجه و رفتار سروکار دارد. یکی از جنبه های روان شناسی شناختی پردازش شناختی است. پردازش شناختی مطالعه چگونگی ادراک، یادگیری، یادآوری و تفکر درباره اطلاعات توسط افراد است (استرنبرگ ، 2006؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389). روان شناسی شناختی و پردازش شناختی شامل کلیه فرایندهای روان شناسی: از احساس گرفته تا ادراک، بازشناسی طرحها، توجه، یادگیری، حافظه، تشکیل مفهوم، تفکر، تصویرسازی ذهنی، به یادآوردن، زبان، هیجانها و فرایندهای رشد و همه میدان های رفتار را در برمی گیرد (سولسو، 1991؛ به نقل از ماهر، 1380).